باران و امادگی برای راه رفتن
سلام ماه من
بارانم
عزیزترینم
دیروز برای اولین بار بدون اینکه دستت رو به چیی بگیری بدون کمک ما سرپا ایستادی وای نمیدونی که چه قدر خوشگل ایستاده بودی
البته برات بگم که منو واقعا خسته کردی همش تو خونه دنبالت میام که مبادا بری و کار خطر ناک بکنی ، دستت رو میگیری به مبلها و به دیوار و راه میری و مرتبا زمین میخوری و گریه میکنی....
میدونم دیگه خیلی نزدیکه که راه رفتنت رو تماشا کنیم و لذت ببریم
وقتی کسی زنگ در خونه رو میرنه میای و روبعه روی ایفون میشینی تا تصویر کسی که پشت در هست رو ببینیوبعد هم که خیالت راحت میشه کی پشت دره میری و منتظر اومدن اون میشی فدای اون انتظار کشیدنت .....
هر کسی هم که میاد خونمون میخوای باهاش بری و پشت سر هم میگی دد و باهاشون بای بای میکنی