مسافرت مشهد
اللهم صلی علی علی ابن موسی الرضا المرتضی
روز 17 فروردین 1393 بالاخره من و بابا محمد نذرمونو بجا اوردیم و باران خانم رو به مشهد به پابوس اقا امام رضا (ع) بردیم تابرای تولد 1 سالگیت در جوار حرم امام رضا باشی.....
روز هفدهم من و بابایی و تو خاله سپیده و عمو محمد با قطار به مشهد رفتیم
وقتی تورو برای اولین بار بردم توی حرم خواب بودی وقتی بیداری شدی خیلی متعجب به در و دیوار نگاه میکردی و چشم دوخته بودی به ضریح و میخواستی وسیله های سبز رنگی که دست خادم ها بود رو ازشون بگیری ....
الهی من دورت بگردم....
عاشق حوض های داخل حیات ها بودی و همش میگفتی منو ببر نزدیک حوض تا اب بازی کنم
به محض اینکه ابخوری های داخل حیات هارو میدید تند تند میگفتی باب باب باب
خیلی خوشحالم که تو نازنینم رو برای زیارت به مشهد بردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی